|
|
حركت با شماست مركوشيو!
مجموعه سه نمايشنامه : «نامه هايي بدون تاريخ»، «حركت با شماست مركوشيو»، «كسوف
|
مركوشيو : هنگام كه به دريای آتش اندر میشويد، به هيچ نينديشيد جز ارادهی سوزان خويش. به ياد بياوريد كه زمين ديگر لجن زار نامسكون است. به ياد بياوريد كه چشمان مردمان حفرههای نيرنگ است و دستها دشنههايی خونين. هوايی كه در جگر داريد بوی مردار میدهد و در رگها، جای خون، چرك و خونابه میچرخد. به ياد بياوريد اين پيمانشكنان را كه میخزند در لايههای بويناك خره و خاك و میجوند به دندان گوشت تن مردگان خويش و پنهان میكنند در دستها پيراهن خونين برادران. عزيزان من، اين طبلهای هزيمت است نه پيروزی. ببينيد كه در دخمهی قلبها شبدرِ ترس میرويد و هر شامگاه پرمیكشد چلچلههای وحشت از چشمخانهها. و سرمیكوبد با هر پگاه نهنگی نوزاد به صخرههای نوميدی. |
||||||||
چکيدهی نقدها و نظرها دربارهی حرکت با شماست مرکوشيو :
|