 |
تماشاچی در عين حالی كه خود را در فضای يك افسانه قديمی حس میكند، و سجع زبان نمايشنامه به اين امر كمك میكند، اما هرگز در درك و فهم روال ديناميك افسانه عاجز نمیماند زيرا كه رضا قاسمي توانايی آن را داشته است كه در تدوين نمايشنامه خود بين يك زبان شعری كلاسيك نهصد ساله و زبان تآتری امروز پلی برقرار كند كه هيچ چيز فدای هيچ چيز نشود.
مجيد روشنگر ـ بررسي كتاب
|
 |
ماهان كوشيار از ردهی نمايشهايی است كه تماشاگر در آن موضوعی واحد را جستجو نمیكند. بر حسب كيفيت تجربيات و دانش هر فرد ، تماشاگر با اثر هنری میآميزد و از طريق پيوند، به دانشي نو و زندهتر ارتقاع مييابد.
مجله نمايش
|
 |
ماهان، قهرمان نمايشنامه، نه در برابر فرد يا گروه به كشمكش و چالش برمیخيزد و نه در مقابل تقدير، جامعه، يا طبيعت. او ميان شك و يقين، دروغ و راست، خوبی و بدی، واقعيت و خيال گرفتار آمده است و ما را نيز با خود به عالم جادويی خيال، به كهكشان سيال ذهن، سفر میدهد. نويسنده داستان خود را نه بوسيله صحنه سازيها و امور عجيب و غريب و شگفتانگيز بلكه به شكلی ساده و با بيانی شاعرانه و به غايت زيبا، كه مناسب و برازنده صحنه است، ضمن چند صحنه گوناگون اما گسسته، به تدريج برملا میسازد و دوگانگی جهان انسان، ذهنيت و عينيت او را يه نمايش ميگذارد.
حسن فياد ـ بررسی كتاب
|