گرداننده : رضا قاسمی نشريه ادبی

صفحه‌ی نخست

مقاله

داستان

شعر

گفت و گو

نمايشنامه

طنز

مواد خام ادبی

درباره‌ی دوات

تماس

کتابخانه دوات

دعوت به مراسم
 کتابخوانی

 

 

رضا قاسمی
 

اشاره:

اين مقاله برای نخستين بار در «كتاب نقطه»، شماره‌ي 1 و براي بار دوم در نشريه شهروند (چاپ کانادا ) منتشر شده است.

 

معماری سكوت

 

ميتوان بسيار گفت و هيچ چيزي را بيان نكرد. ميتوان يكسره سخن گفت براي آنكه چيزي را پنهان كرد. و ميتوان سكوت كرد براي آنكه چيزي را افشا كرد. استفاده كردن از صحبت هاي پيش پاافتاده، براي سپردن مسائل اساسي به دست سكوت، شگرد مورد علاقه‌ي چخوف براي بيان هرچه موثرتر رنج هاي عميق شخصيت هايش بود.

زبان شناسان از زبان به عنوان "عامل سوءتفاهم"، و "وسيله اي براي عدم ارتباط" بسيار سخن گفتهاند. استالين براي حذف فيزيكي مخالفان بجاي كلماتي مثل "كشتن" و "قتل" اصطلاح "منحل كردن" را به كار ميبرد. در اين نوع كاربرد وارونه از زبان، سكوت هايي هست قوي تر از ما، بيرون از اراده‌ي ما. سكوت هايي گويا، افشاگر، كه هيچ كلامي قدرت برابري با آن را ندارد.

در موسيقي ايراني، كه بنا به دلايل تاريخي، از نظر ساختار به گفتار نزديك است، اين سكوت ارزش و اهميت ويژه اي دارد.

منطقاً اساس موسيقي بر صداست. اما مرز صدا برحسب تعريف سكوت است. صدا از جايي آغاز ميشود كه سكوت به پايان ميرسد و در جايي به پايان ميرسد كه سكوت آغاز ميشود. صداي بي وقفه خود عين سكوت است. شنيده نميشود . چون چيزي كه ، در تقابل با آن، وجودش را محسوس كند وجود ندارد. رئيس يكي از قبايل آمازون حق داشت وقتي كه در فرودگاه پاريس به زمين نشست با تعجب بپرسد:"شما چطور ميتوانيد ميان اينهمه سروصدا و دود زندگي كنيد؟"

براي ما اين دود و سروصدا وجود ندارد. چون حضورشان در زندگي ما شهرنشينان دائمي است. صدا وجود خود را مديون سكوت است و سكوت، به نوبه‌ي خود، مديون صدا. از اين رابطه‌ي ديالكتيكي ميان سكوت و صداست كه موسيقي زاده ميشود.

براي من، به عنوان يك موسيقيدان ايراني، اين صدا نيست كه موسيقي را به وجود مي آورد. صدا ابزاري است براي آفريدن سكوت و شكل دادن به آن . مثل سنگ و سيماني كه به كار ميرود براي آفريدن فضا.

در موسيقي ايراني كه قسمت اعظمش موسيقي بدون ريتم است (مثل كلام روزمره) شكل دادن به اين سكوت دشواري هاي خاص خودش را دارد. هيچ ميزاني در كار نيست. پس، درازاي يك سكوت چقدر بايد باشد؟ يك ضرب؟ دو ضرب؟ يك ميزان؟

همه چيز بسته به شكل جمله است. هر جمله (درست مثل جمله‌ي يك گفتار) به اجزاء كوچكتري قابل تقسيم است. تشخيص اين اجزاء به برداشت شخصي نوازنده بستگي دارد. و ملاك درستي و زيبايي اين تشخيص هم چيزي جز سليقه شخصي نيست. اما اعمال برداشت نوازنده از اجزاء جمله جز به كمك سكوت، يا سكوت و آكسان، امكان پذير نيست. چيزي كه در مقياسي بزرگتر دشواري كار را بازهم بيشتر ميكند تشخيص سروته خود جمله است. از مجموعه‌ي صداهاي تشكيل دهنده يك پاراگراف چه تعدادش جمله اول را تشكيل ميدهد، چه تعداد جمله دوم؟ و به طور كلي چه تعداد جمله در اين پاراگراف قابل تشخيص است؟ اين چيزيست كه تشخيصش باز هم به برداشت نوازنده ارتباط دارد، و اجرايش هم بستگي تمام به اعمال درست سكوت ها.

معماري سكوت، اين همه آن چيزي است كه هر نوازنده اي به آن تسلط كافي داشته باشد، در مقام تمجيد از نوازندگيش، گفته ميشود: سازش حرف ميزند.


 

   

بازچاپ مطالب دوات ممنوع است؛ به مطالب دوات فقط می‌توانید لینک بدهید.

برگشت