Lorsque Zahak gouvernait le monde

 

چو ضحاك شد بر جهان شهريار

برنده جايزه‌ی اول مسابقه‌ی نمايشنامه‌نويسی جشن طوس ( تلويزيون ملي ايران)
چاپ اول: کتاب نقطه، پاريس ۱۹۹۸

جوان اول: آه... چه تلخ سخن ميرانی. تو كيستی؟
جوان دوم: زرگرزاده‌ای از بلخ.
جوان اول: اجلت اينجا به چه بهانه كشاند؟
جوان دوم: اكسير، همين بهانه‌اش بس بود.
جوان اول: مرا در بلخ كسان بسياری‌ست. تو را می‌شناسم؟
جوان دوم: نامم هاروت است.
جوان اول: شرف شنيدنش را نداشته‌ام. بر مثال كيستی؟ شايد ديده باشمت.
جوان دوم: بر مثال خويشتن. چگونه بگويم، بلند قامت، سبزه‌رو، با چشمانی كال و ...
جوان اول:ديروز در بازار زرگران نبودی؟
جوان دوم: چرا.
جوان اول: نشسته بر اريكه‌ای، در پيشخوان مردآويج؟
جوان دوم: نه، چنين كسی را نمی‌شناسم. تو نامت چيست؟
جوان اول:ماروت. دهقان‌زاده‌ای از همين ولايت.
جوان دوم: تو بر مثال كيستی؟
جوان اول: ديوانگان و ابلهان. 
«چو ضحاك شد...»، ص 19

Suite  ادامه 

      Accueil Remonter