Davat

گرداننده : رضا قاسمی نشريه ادبی

صفحه‌ی نخست

مقاله

داستان

شعر

گفت و گو

نمايشنامه

طنز

مواد خام ادبی

درباره‌ی دوات

کارهای رضا قاسمی
 روی انترنت

دعوت به مراسم کتابخوانی

کتابخانه الکترونيکی دوات

تماس

 

mercredi, 20 avril 2016 

 مونا هوروش

 

 

گفتمان ِ آشفتگی در سه راه آذری: خوانش نشانهشناسانهی

موسیقی محسن نامجو

 

 

 

مقدمه

موسیقی زیرزمینی از جمله مقولههای فرهنگی است که در هر جامعه و هر زمانی به شکلی وجود دارد. اجراهای کافهای بلوز دههی 40 آمریکا همان قدر متعلق به فرهنگ غیر رسمی بودند که رپهای امروز ایران. در سالهای اخیر تولید زیرزمینی موسیقی در ایران گسترش چشمگیری یافته  است. این رویه که با ترانههای پاپ بدون مجوز آغاز شد، اکنون دربرگیرندهی انواع سبکها است و گاه آثار جالب توجهی از دل آن برمیخیزد. گروهها و افرادی چون کیوسک (راک) و هیچکس (رپ) بخشی از جامعهی غیررسمی موسیقی هستند که اکنون در بین جوانان از محبوبیت ویژهای برخوردارند. ولی "پدیده"ی موسیقی زیرزمینی ایران احتمالا محسن نامجو است، نامی که تداعیگر "موسیقی تلفیقی" است.

تلفیق یا fusion در موسیقی امر جدیدی نیست و میتوان آن را با فرهنگ جهانیشدن و تغییر تدریجی سلیقهی شنوندگان مرتبط دانست. در ایران، تلفیق عموما به معنای استفادهی همزمان از سازهای ایرانی و غربی، و یا خواندن اشعار شاعران کلاسیک فارسی در سبکهای غربی است (مانند اجرای کاملا راک اشعار حافظ توسط گروه اوهام). این شیوهی تلفیق مانند هر سبک دیگر مخالفان و طرفدارانی دارد. ولی در مورد نامجو قضیه شکل دیگری پیدا کردهاست.

محسن نامجو طلبهی موسیقی سنتی ایران بوده است و تلفیق در آثار او بهبازیگرفتن انواع موسیقی است. او سازهای ایرانی و غربی را به تقلید از هم وادار میکند، گامهای موسیقی سنتی را با گامهای بلوز و راک، آواز ایرانی را با تکنیکهای بیان تئاتری، و اشعار کلاسیک را با زبان امروز جامعه درهم میآمیزد و نوعی از موسیقی تولید میکند که هیچکس نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد. عدهای آن را موهن، بی مایه، و دشمن موسیقی سنتی میداند. عدهی دیگر از تازگی و اصالت آن به وجد آمده و آن را ترکیب غریبی از "خلاقیت" و "جسارت" میداند (ریاحیپور 64). برای آنها موسیقی نامجو آن صدای گمشدهای است که در پیاش بودهاند و پیش از این نیافتهاند. روزنامهی نیویورک تایمز در مقالهای که در مورد نامجو چاپ کرده او را "بحثبرانگیزترین و قطعا جسورترین شخصیت در موسیقی امروز ایران" میخواند (فتحی). شهرت و محبوبیت نامجو، و پذیرش پر شور و هیجان او از سوی حلقههای روشنفکری، نشاندهندهی تاثیر گذاری موسیقی او در بعد فرهنگی جامعه است و اهمیت بررسی این موسیقی را روشن میسازد. 

هدف و شیوهی پژوهش

هدف پژوهش حاضر یافتن عناصری در موسیقی نامجو است که، فارق از ارزشگذاری هنری آن، منجر به پذیرش و تاثیرگذاری آن میشوند. قطعهی "سه راه آذری" از آلبوم گیس (1385) به عنوان یک متن نماینده مورد بررسی نشانهشناسانه قرار میگیرد.

در این پژوهش از مباحث تخصصی موسیقی استفاده نمیشود و برداشت مخاطب عام از این قطعه مد نظر است، برداشتی که به گفتهی جاناتان کالر "وابسته به  نشانههایی است که توسط گفتمانهای پیشین یک فرهنگ تولید شدهاند" (68).  بررسی حاضر بر اساس روش رولان بارت در کتاب S/Z و با تمرکز بر انواع رمزگان موجود در متن صورت میگیرد. 

رولان بارت و پنج رمزگان

بارت متن مورد نظر خود را به "تکههای همجوار و معمولا خیلی کوتاه" تقسیم میکند و این تکهها را lexia  یا واحد خوانش مینامد (Textual Analysis 152). سپس با توجه به دلالتهای ضمنی هر واحد خوانش (connotations)، به رمزگان یا کدهایی که در آن یافت میشود اشاره میکند. منتقد در این روش در حقیقت خوانندهای است که مسلح به ابزار نشانهشناسی، تنها مراحل خوانش خود از متن را ثبت میکند. هدف او "گشودن کلاف تو در توی نشانهها به منظور بازنمایی معانی چندگانه و متغیر متن است، و نه رمزگشایی از معنای پنهان آن" (کالر 69).

در بازخوانی داستان بالزاک، بارت از "پنج رمزگان عمده" صحبت میکند که دربرگیرندهی کلیهی دلالتهای متن هستند (19). رمزگان کنشی (proairetic code) "مجموعهای از الگوهای کنشی است که به درک خواننده از جایگاه جزئیات در پیرنگ کلی داستان کمک میکند" (کالر 70). به عنوان مثال "جنایت"، "عاشق شدن"، و "تهدید" نمونههایی از رمزگان کنشی هستند که بارت آنها را با علامت ACT مشخص میکند. بارت رمزگان هرمنوتیک (HER) را به "معما" نسبت میدهد: ایجاد پرسش، به تعویق انداختن حل معما، و پاسخ دهی به آن (S/Z 19). رمزگان ویژگی (semic code) به اطلاعاتی اشاره میکند که در کنار هم ویژگیهای شخصیتی، ظاهری، و ... را میسازند (17). "گرما" یا "زنانگی" مثالهایی از این نوع رمزگان هستند که با علامت SEM مشخص میشود. رمزگان نمادین یا سمبولیک (SYM) خواننده را از سطح متن به سوی تحلیلهای نمادین سوق میدهد (کالر 70). بارت مقولهی تناقض (antithesis) را که به شکلهای مختلف در متن نمود پیدا میکند مربوط به رمزگان نمادین میداند (S/Z 18-17). رمزگان فرهنگی یا ارجاعی (referential code) که با علامت REF مشخص میشود متشکل است از حوزههای مختلف "دانش و آگاهی که متن پی در پی به آن رجوع میکند" (18). 

بارت در پی طبقهبندی و ارزشگذاری انواع رمزگان نیست و اذعان میدارد که همهی متنها تاکید مساوی بر انواع رمزگان ندارند. به عنوان مثال، رمزگان کنشی و هرمنوتیک در یک داستان کوتاه نقش پیشبردن پیرنگ را بر عهده دارند، حال آن که در یک متن تصویری غیرروایی، نقش این دو نوع رمزگان کمتر خواهد بود.

متن مورد بررسی در این پژوهش متنی شنیداری است که شامل کلمات قطعهی "سه راه آذری" و شیوهی بیان این کلمات توسط خواننده میشود. این قطعه به طور کلی به داستانسرایی نمیپردازد، بنابراین تاکید متن بر رمزگان هرمنوتیک و کنشی کمتر شده و در مقابل رمزگان نمادین و ارجاعی پررنگتر میشوند. کلمات "سه راه آذری" به واحدهای خوانش جداگانه تقسیم و شمارهگذاری شدهاند. بخشهایی که در متن تکرار میشوند در این بررسی حذف شدهاند، مگر در شرایطی که در این تکرار نشانهی جدیدی وجود داشته باشد.

خوانش متن

1-    ببین دیازپام 10 خورانده اند

• اولین جملهی این قطعه با امر آغاز میشود که متضمن وجود مخاطبی در متن است و بلافاصله این سوال را در ذهن شنونده پدید میآورد: گوینده و مخاطب چه کسانی هستند؟ (HER) ادامهی متن پاسخهای متفاوت و گاه متناقضی به این سوال میدهد و در عمل رسیدن به پاسخ مشخص و واحد را غیر ممکن میسازد. • گوینده با استفاده از فعل "ببین" تیزبینی و دقت خود را نشان میدهد (SEM: دقت نظر). • استفاده از فعل امر نشانگر تفاوت جایگاه گوینده و مخاطب است که به صورت ضمنی به اولین تناقض دوگانهی متن اشاره دارد: قدرت که به  تسلط، طبقهی حاکم، آگاهی، و ثروت مربوط می شود، در برابر ضعف که نشان دهندهی مغلوبشدگی، اطاعت، دنباله روی، و تحت سلطه درآمدن است (SYM: قدرت در برابر ضعف). • دیازپام 10 از واژگان علم پزشکی است (REF: پزشکی) و به عنوان دارویی که آرام بخش، خواب آور و حتی مخدر است تداعیگر سکون میباشد (SYM: سکون در برابر حرکت). • شیوهی بیان خواننده در این قسمت یادآور نقالان داستانهای حماسی است (REF: نقالی). 

2-    گذر گذر گذر گذر گذر گذر . . .

• فعل گذر با ریتم تند به دفعات تکرار میشود (SEM: هیجان). •  تغییر صدای خواننده بیانگر چند حس متناقض است. در این صدا دردمندی و زجر وجود دارد، ولی رگههایی از تزویر و تظاهر را هم به ذهن شنونده متبادر میکند. هر دو حس با در نظر گرفتن کلیت متن توجیه پذیرند (SEM: درد، SEM: تزویر). •  گذر با معانی متفاوتی در متن استفاده شده. در این بخش بیشتر جنبه ی دعوت به عبور، چه از نظر فیزیکی و چه به معنای گذشتن از یک مرحله و ورود به مرحلهی دیگر دیده میشود (ACT: عبور).  

3-    از سه راه آذری گذر، از حدود سروری گذر

• (ACT: عبور). •  سه راه آذری به عنوان یک منطقه در شهر تهران (REF: زندگی شهری). • سه راه آذری به عنوان منطقهی شلوغ و پر هرج و مرج (SYM: آشفتگی) و پر ترافیک (SYM: سکون در برابر حرکت). •  سه راه آذری از مناطق جنوب شهر به حساب میآید و از این رو نماد فقر محسوب میشود که در مقابل شمال شهر به عنوان نماد قدرت و ثروت قرار میگیرد (SYM: قدرت در برابر ضعف ).

4-    از پیاز و جعفری گذر، از شراب خانگی گذر

• پیاز و جعفری تداعیگر تبلیغات تلویزیونی انواع چیپس در تلویزیون (REF: رسانهها) و "شراب" از یک سو یادآور جایگاه آن در ادبیات عرفانی (REF: عرفان) و از سوی دیگر یادآور حرام بودن آن در دین اسلام است (REF: دین). • گذر میتواند در اینجا معنای رها کردن و چشمپوشی باشد (ACT: رها کردن).

5-    ز کار و بار و یار و دلبر گذر

 • (ACT: رها کردن) • رها کردن کار و یار و دلبر می تواند تداعی گر مفهوم آزادی عرفانی و رهایی از بند علایق زمینی باشد (REF: عرفان). • این نوع آزادی یا آزادگی با مفهوم انسانیت در ارتباط است که در برابر انسان زدائی زندگی ماشینی قرار میگیرد (SYM: انسان در برابر ماشین). • از سوی دیگر دلبر واژهای با بار معنایی عاشقانه است (REF: عشق)  و گذشتن از دلبر می‌تواند کنار نهادن عشق به عنوان یک ویژگی انسانی باشد. به این ترتیب نمیتوان مشخص کرد که گوینده مخاطب را به انسانیت تشویق میکند یا به بیتفاوتی نسبت به صفات انسانی. این ابهام در مقصود در بیان خواننده نیز منعکس می‌شود. بیانی که هم میتواند به عنوان صدای فردی دردمند تعبیر شود و هم صدایی رند و ریاکار(SEM: درد، SEM: تزویر).     

6-    دود سیگار را بگیر به عرش رو

• (SEM: اعتیاد) •  واژهی عرش با بار معنایی عارفانه یاد آور عروج روح و وارستگی است (REF: عرفان) (ACT: رها کردن). • (SYM: بالا در برابر پایین) • مطرح شدن سیگار و مسئلهی اعتیاد نشانهای است که در اختیار شنونده قرار میگیرد تا به کشف هویت مخاطب کمک کند (HER). به نظر میرسد که مخاطب فردی است گرفتار اعتیاد. ولی هویت گوینده مبهم است: آیا گوینده ساقی است و سعی در تشویق مخاطب دارد؟ آیا فردی است که از سر دلسوزی قصد نصیحت دارد؟ آیا فردی است در موضع قدرت که قصد توبیخ و تحقیر مخاطب را دارد؟ و یا کل متن گفتگوی ذهنی معتاد با خودش است؟ در قسمت‌های مختلف متن نشانههای مختلف تمامی این احتمالات را تایید میکنند و در نهایت رمزگان هرمنوتیک "سه راه آذری" نه به حل کردن معما، که به گسترش دادن آن کمک میکند. • ارتباط اعتیاد با بیچارگی، فقر و ضعف میتواند فرد معتاد را به عنوان نماد افراد تحت ستم در جامعه معرفی کند (SYM: قدرت در برابر ضعف ).

7-    فرش زیر پای را فروش، ز سر ز همسر گذر، ز مادر گذر

• این بخش اگر به تنهایی مورد بررسی قرار گیرد تشویق مخاطب به گذشتن از تعلقات زمینی است (ACT: رها کردن). • ولی زمانی که به ارتباط آن با بخش قبل توجه شود، این "گذر" نشان دهندهی رهایی نیست و به باختن و از دست دادن اشاره میکند (ACT: از دست دادن). • فرش در برابر عرش در قسمت قبل قرار میگیرد (SYM: بالا در برابر پایین). • (REF: وابستگی خانوادگی)

8-    زما، زما، زما درگذر

• (REF: بازی با زبان) • اشاره به وابستگی خانوادگی زمانی پررنگتر جلوه میکند که صدای خوانند در هنگام گفتن "ز مادر گذر" شکسته شده و به لکنت می افتد و این جمله تبدیل به طلب بخشش  "ز ما درگذر" میشود (REF: جایگاه مادر در فرهنگ ایرانی) (ACT: طلب بخشش). • این بخش از متن بر ابهام هرمنوتیک آن میافزاید (HER). چه کسی از چه کسی طلب بخشش میکند، معتاد از مادر، یا ساقی از معتاد؟ یا اینکه معتاد در حال التماس به صاحبان قدرت (دولت؟ پلیس؟) است تا او را به حال خود رها کنند؟ (SYM : قدرت در برابر ضعف).

9-   دود سیگار را ببین برو بمیر، زیر پای را ببین زجان گذر، زجان، ز خانمان گذر

• (SEM: اعتیاد) • از دیدگاه علمی این بخش تداعیگر ارتباط بین سیگار و افزایش احتمال مرگ است (REF: پزشکی). • تکرار تصویر دودی که رو به بالا میرود و زمین زیر پا، که حالا فرش آن فروخته شده (SYM: بالا در برابر پایین) • دعوت به گذشتن از جان در اینجا نه شهادت طلبی، که نشانگر پوچی زندگی مخاطب (و گوینده؟) و میل به مرگ و خودکشی است (ACT: تمایل به مرگ). 

10-    عر بزن

• فعل امری با تشبیه مخاطب به الاغ و با توجه به ارتباط این حیوان در کلیشههای فرهنگ عامه با مفاهیمی چون نادانی و فقدان شعور میتواند به صورت موضعگیری تحقیرآمیز گوینده نسبت به مخاطب تعبیر شود (SYM: قدرت در برابر ضعف) (REF: کلیشه حیوانات). • از سوی دیگرامر به عر زدن یا عربده زدن میتواند دعوت به طغیان و بروز خشم فروخورده جهت غلبه بر سکون و مسخ شدگی باشد (SYM:سکون در برابر حرکت) (ACT: بروز خشم). • انفجار صدای خواننده و بیان عربدهمانند او خشم را به گوینده نیز نسبت میدهد(SEM: خشم) و از این طریق به شباهت بین گوینده و مخاطب اشاره میکند و احتمال این که گوینده در حال سخن گفتن با خود باشد را تقویت میکند. به عبارتی، این احتمال وجود دارد که مخاطب و گوینده یکی باشند (HER).   

11-    کوزهی سفالیات بر در بزن، گشوده شد چو در ز در گذر

ادامهی طغیان و سرکشی بخش قبل (SYM:سکون در برابر حرکت) • بیان خواننده در این قسمت از اوج فریادمانند کم کم پایین آمده و در "گشوده شد چو در . . ." حالتی تخت و بدیهی به خود میگیرد (SYM: بالا در برابر پایین) و نشاندهندهی فرصت طلبی پس از طغیان و اعتراض است. فرد معترض با باز شدن "در" مانند افراد دیگر جامعه از آن عبور میکند (SEM: فرصتطلبی) (ACT: تسلیم).

12-    جسم خود سه راه آذری ببر برون نیا

کلمهی جسم در ذهن شنونده بلافاصله با مضامین روحانی و مذهبی پیوند میخورد (REF: دین). • صدای قوی که با تحکم مخاطب را به "سه راه آذری" تبعید میکند مشخصا از موضع قدرت حرف میزند (ACT: تبعید) (SYM:قدرت در برابر ضعف).

13-    شمال شهر را بکش، بکش به دشت آمپول و ساقیان

• (REF:زندگی شهری) • (REF: مواد مخدر) • تقابل شمال و جنوب شهر (SYM: قدرت در برابر ضعف) • دور شدن از پایگاه قدرت (شمال شهر) وتبعید به دشت شکست خوردگان (ACT: تبعید) •  (SEM: اعتیاد)

14-    و درگذر، تیغ و رگ، ز جمجمه تپانچه بگذران

• (REF: رزم) • "درگذر" میتواند به معنای "بمیر" استفاده شده باشد. به نظر میرسد گوینده مخاطب را به خودکشی، مرگ و نیستی دعوت میکند (ACT: تمایل به مرگ).  

15-    بر آزردگی خود کمانچه بگذران

• (REF: هنر) • اشاره به موسیقی به عنوان وسیلهای برای تحمل درد و یا طغیان در برابر مسخشدگی؟ (SYM: سکون در برابر حرکت)

16-    ببین چگونه جان مشوش است، عدد بده، ببین شهید شد برادرت، عدد بده

• (SEM: آشفتگی) •  واژه ی عدد میتواند تداعی گر انواع کدها و ارقامی باشد که به نحوی با زندگی روزمره در ارتباط هستند و انسان مدرن و روابط انسانی را به روابط ماشینی تبدیل کردهاند، مانند ارقام و اعداد و کدهای مربوط به حساب بانکی، دخل و خرج، و شمارههای مربوط به اوراق شناسایی و مالکیت (SYM: انسان در برابر ماشین). • از سوی دیگر "عدد" میتواند معادل آمار در نظر گرفته شود، آماری که از سوی صاحبان قدرت به جامعه ارائه میشود تا با ایجاد توهم خوشبختی تجربهی شخصی افراد از سختی زندگی را کمرنگ سازد. به این ترتیب گوینده، مخاطب را دعوت میکند تا پریشانی خود و غم از دست دادن برادر را فراموش کرده و با پذیرش آمار  توهم خوشبختی را واقعی پندارد (SYM: وهم در برابر واقعیت). در این صورت گوینده خود را متصل به موضع قدرت نشان داده و سعی در غلبه بر مخاطب دارد (SYM: قدرت در برابر ضعف). • ولی در بیان خواننده، بخصوص هنگام گفتن "عدد بده" رگههایی از طعنه و تمسخر به گوش میرسد که ارتباط گوینده با قدرتمندان را در پردهای از ابهام فرو میبرد و اتفاقا به نارضایتی و اعتراض اشاره میکند. آیا گوینده در صدد تثبیت اقتدار عدد است یا به آن اعتراض دارد؟ (HER) 

17-    ببین که نیستی عدد

• "ببین که نیستی عدد" هم می تواند دعوت به مقاومت مخاطب در برابر عدد-زدگی باشد (SYM: انسان در برابر ماشین) و هم عبارتی برای تحقیر و بیارزش کردن مخاطب و راندن او به حاشیه (SYM: حاشیه در برابر مرکز).

18-     نود بده، ز صد گذر، ببین ببین ببین ببین . . .

با توجه به این که متن به صورت شنیداری در اختیار شنونده قرار میگیرد، نمی توان فهمید که منظور گوینده گذشتن از "صد"، رها کردن کمال گرایی و رسیدن به ناامیدی است (SEM: ناامیدی) و یا گذشتن از "سد"، شکستن چارچوبها، عبور از مرزها و طغیان (SYM: سکون در برابر حرکت) • تکرار کلمهی "ببین" شکل یک هشدار را پیدا میکند (ACT: هشدار). 

19-    دلت به انتظار چشمهاست عدد بده، دلت به انتظار چشمهاست

• (REF: عشق) • (SEM: تنهایی) • (ACT: انتظار)

20-    ببین جهان چگونه کردهاست راست

جهان به وضوح با نقش مردانگی (phallic function) پیوند داده شده تا تداعیگر نظام مردسالار حاکم بر دنیایی باشد که مخاطب را تحت سلطه در آورده (SYM: قدرت در برابر ضعف) (SYM: پدر سالاری). 

21-    نرو به زیر کار و بار دلبران گران، نرو، نرو، نرو . . .

• (REF: عشق) • به نظر میرسد که گوینده عشق را با ابزار قدرت مرتبط میداند و مخاطب را از تسلیم شدن به آن بر حذر میدارد. ولی اگر گوینده خود مرتبط با صاحبان قدرت باشد میتوان حدس زد که  تلاش او برای دور کردن مخاطب از عشقورزی در اصل برای حفظ قدرت در برابر تهدید نیروی رهاییبخش عشق است. با توجه به این که عشق هر دو عملکرد را میتواند دارا باشد، هر دو خوانش قابل قبول به نظر میرسد (SYM: قدرت در برابر ضعف). 

22-    خزان شدی و سست و زرد از کران تا کران، دلت چه شد، دلت چه شد، به باد رفت، تمام ایدهها و آرزو ز یاد رفت

• (ACT: از دست دادن) • عملکرد دوگانهی عشق در اینجا هم مشهود است (REF: عشق). • تصاویرهمه حاکی از سکون، ناامیدی،ضعف، و نابودی است (SYM: قدرت در برابر ضعف) (SYM: سکون در برابر حرکت). • ضعف و سکون در صدای خواننده نیز احساس میشود و قطع شدن ناگهانی موزیک به همراه مکث در کلام، خود تداعیگر تمایل تدریجی به سکون و نابودی است (ACT: تمایل به مرگ). 

23-    چست و چابکی چنین که خشم در دهی، زجان گذر، ز جان، ز خانمان گذر

• (ACT: بروز خشم) • (SYM: سکون در برابر حرکت) • کلمات "چست و چابک" با اشاره به شعر"باز باران" مجدالدین میر فخرایی همچنین تداعیگر کودکی، ناآگاهی، بیتجربگی و ناآزمودگی است (REF: ادبیات).

24-    برو ونک به گوشهای نشین و ساز زن، برو چنان به زیر آواز زن

• (ACT: تبعید) • (REF: هنر) • ونک در مقابل سه راه آذری، تقابل شمال و جنوب شهر (SYM: قدرت در برابر ضعف) • جایگاهی که مخاطب می تواند در ونک به دست بیاورد، یک "گوشه"، موقعیتی حاشیهای و کم اهمیت است (SYM: حاشیه در برابر مرکز).

25-    دد بشو، بشو تهمتن و ز هفت خوان گذر، دد بشو، دد بشو، دد بشو، بشو تهمتن و ز هفت خوان گذر

• (REF: ادبیات) • استفاده از زبان شاهنامه نشانگر احساس حماسی و شور قهرمانی در گوینده و مخاطب است (SYM: قدرت در برابر ضعف). • ولی با در نظر گرفتن کلیت متن و نشانههای ضعف و سکون در آن، به نظر میرسد این احساس قدرت توهم ناشی از مصرف مواد مخدر باشد (SYM: وهم در برابر واقعیت). • اولین "دد بشو" با انفجاری در بیان خواننده همراه است که حالتی قدرتمند و پرهیجان دارد، اما این حالت در تکرار  "دد بشو" رنگ میبازد و کندی و تردید جایگزین آن میشود (SYM: سکون در برابر حرکت).

26-    ببین دیازپام 10 خوراندهاند خلق را، ببین چگونه کردهاند مد ریای دلق را، ببین چگونه بشکنند جای شیشه طلق را، ببین چگونه پول میدهیم نفت و آب و برق را، ببین احاطه کردهاست عدد فکر خلق را

این بخش با ریتم تند و بیان رسا و محکم، فضای وهمآلود قسمت قبل را شکسته و با تکرار "ببین" توجه را به واقعیت جلب میکند (SYM: وهم در برابر واقعیت). صدا اوج میگیرد و با رسیدن به "عدد" ناگهان سقوط میکند و تسلیم اقتدار عدد میشود (SYM: قدرت در برابر ضعف). • (ACT: تسلیم) 

27-    مچاله شو، به جوی آب شو روان، عدد بده، زباله شو، به گوشهای غمین هزارساله شو، عدد بده

• (SYM: قدرت در برابر ضعف). •  روان شدن با آب، همرنگ جماعت شدن (ACT: اطاعت) یا هزار سال در کنجی نشستن (SYM:حاشیه در برابر مرکز) هردو نماد سکون وتسلیم هستند (SYM: سکون در برابر حرکت).

28-    این قرار عاشقانه را عدد بده، شور و حال عارفانه را عدد بده، رو جهان بیکرانه را سند بزن

• (REF: عشق) (REF:عرفان) (REF: زندگی شهری) • تکرار حس تسلیم و اطاعت از الگوهای فکری ارائه شده توسط فرهنگ غالب (SYM: قدرت در برابر ضعف). (ACT: تسلیم)

29-    روی رود، روی رود، روی رود تشنگی سد بزن

گویندهی این بخش ممکن است از صاحبان قدرت باشد، در حالی که به مخاطب دستور میدهد تشنگی و نیازهای خود را مهار کند. تحکم صدای خواننده در هنگام گفتن "سد بزن" به این برداشت کمک میکند. ولی از سوی دیگر هدف گوینده میتواند دعوت به ایستادگی در برابر رود تشنگی قدرتمندان سیریناپذیر باشد و خود او متعلق به طبقهی تحت سلطه. در هر صورت جنگ قدرت در این قسمت مشهود است (SYM: قدرت در برابر ضعف). • سد زدن میتواند به مهار کردن مشکلات و مقابله با فرهنگ غالب اشاره داشته باشد یا به محدود کردن خود و تفکر در قالب چارچوبها. به عبارتی هم میتواند نماد رهایی باشد هم نماد اسارت (SYM: سکون در برابر حرکت).

30-    عدد عدد عدد عدد عدد عدد عدد بده . . .

• ". . . و اعداد. لشگر بیامان اعداد. سیر بیپایان اعداد که قرار است واقعیتی را برایمان بازگویند" (نامجو) (SYM: وهم در برابر واقعیت). 

31-    چه ماندهاست در برت فقط ندای ماندولین، چه ماندهاست در کفت فقط سرنگ انسولین، انسولین و واسکوزین و وازلین و واجبین و. . . و صاحبین و مومنین

• (ACT: از دست دادن) • (REF: هنر) • (REF: پزشکی) • (REF: صنعت) • (REF: دین) • چیدمان کلمات آخر با پراکندگی ارجاعات آن، اشاره به پراکندگی و آشفتگی ذهن گوینده/مخاطب دارد (SEM: آشفتگی). 

32-    آی مرد سامری

• عبارت ندایی که به صورت مستقیم شخصی خاص، مرد سامری، احتمالا گدای سامره (REF: ضربالمثلها)، را مورد خطاب قرار میدهد به جای پاسخ دادن به پرسش (مخاطب و گوینده چه کسانی هستند؟) آن را پیچیدهتر میکند (HER). 

33-    خفن شدی

• اصطلاحی که در خرده فرهنگ جوانان وجود دارد (REF: خرده فرهنگها)

34-     در سه راه آذری کفن شدی

• (ACT: مرگ) • (SYM: سکون در برابر حرکت)

35-    ای نماد بی کسی

• (SEM: تنهایی) • (ACT: از دست دادن)

36-    ز پیچ و تاب این زمانه چون چلاندهاندت و رسن شدی

• شکست مخاطب در این قسمت کاملا مشهود است (SYM: قدرت در برابر ضعف). • تبدیل انسان به ابزار (ریسمان) تحت فشار، سرنوشت مخاطب و گوینده است (SYM: انسان در برابر ماشین). • (SEM: آشفتگی) • (ACT: تسلیم)

37-    گذر گذر گذر گذر گذر. . . 

• در پایان صدایی خسته و بی‌انگیزه، مخاطب و شنونده را دعوت به "گذر" میکند تا بدانیم  راه‌حلی موجود نیست (ACT: عبور؟ رها کردن؟ فراموش کردن؟ بخشودن؟ و یا مرگ؟)

 

نتیجهگیری

استفاده از رمزگان پنجگانهی بارت یکی از شیوههای متفاوتی است که بهوسیلهی آن میتوان متن شنیداری را مورد بررسی قرار داد. جراحی متن به این روش تنها نشان میدهد که "متن چگونه به ارائهی معنی میپردازد، و هرگز توضیحی بر این که معنای آن چیست مطرح نمیکند" (سیج 128). علاوه بر این، بارت بین متون کلاسیک و مدرن از این نظر تفاوت قائل است که متن کلاسیک در پایان حس فرجام را در خواننده القا میکند، در حالی که در متن مدرن "هیچ چیز ترتیبی بر خوانش تحمیل نمیکند، و برگشتناپذیری متون کلاسیک [در متن مدرن] از بین میرود" (نقل شده در سیج 112). نگاهی اجمالی به نشانههایی که در متن مورد بررسی یافت شدهاند بیانگر این چندگانگی و فرجامناپذیری است.

رمزگان کنشی (ACT)

عبور، رها کردن، از دست دادن، طلب بخشش، تمایل به مرگ، بروز خشم، تبعید، تسلیم، اطاعت، هشدار، انتظار، مرگ

رمزگان هرمنوتیک (HER)

هویت گوینده، هویت مخاطب و ارتباط این دو

رمزگان ویژگی (SEM)

دقت نظر، هیجان، درد، تزویر، اعتیاد، خشم، فرصتطلبی، آشفتگی، ناامیدی، تنهایی

رمزگان نمادین (SYM)

قدرت در برابر ضعف، سکون در برابر حرکت، آشفتگی، انسان در برابر ماشین، بالا در برابر پایین، وهم در برابر واقعیت، حاشیه در برابر مرکز، پدر سالاری،

رمزگان ارجاعی (REF)

پزشکی، نقالی، زندگی شهری، رسانهها، عرفان، دین، عشق، وابستگی خانوادگی، بازی با زبان، جایگاه مادر در فرهنگ ایرانی، کلیشه حیوانات، مواد مخدر، رزم، هنر، ادبیات، صنعت، ضربالمثلها، خرده فرهنگها 

آنچه موسیقی نامجو را تاثیرگذار میکند دقیقا همین پراکندگی نشانههاست، همین نوسان بین اعتراض و تسلیم، بین انفجار و خاموشی. به عقیدهی سارا شریعتی "این کلام تجربهی زیست مشترک پوچی، ناامیدی و یاس است که بچههای ما در متنهای نامجو پیدا میکنند" (نقل شده در بهادری 11). این مضمون را میتوان در بسیاری از کارهای زیرزمینی یافت که هیچ یک مانند موسیقی نامجو تکان دهنده و بحثبرانگیز نبودهاند. آنچه موسیقی محسن نامجو را از این نظر استثنائی میکند تناسب فرم با محتوا است. همانطور که بررسی "سه راه آذری" نشان میدهد، نامجو تجربهی آشفتگی و پریشانی زندگی شهری امروز و اینجا را نه در قالب اشعار شیوا و رسا، که با جملات بریده بریدهی گاه بیمعنا بیان میکند، با صدایی که برخلاف آوای ملکوتی موسیقی سنتی، به قول رضا براهنی، "تکه تکه [میشود]  و بعد خود را جمع [میکند]" (نقل شده در بهادری 11). بیان خاص او همه چیز، از موسیقی سنتی، شعر و جامعه گرفته تا نقش خود او به عنوان خواننده را با "شیطنت" به سخره میگیرد (مختاری 73).

بیان و کلمات نامجو به ارائهی نشانههایی میپردازند که مانند هر متن دیگری "محصول گفتمانهای مختلف فرهنگ" جامعه هستند (کالر 71). موسیقی او از آن نوع موسیقی است که با "بیمعنایی آشکار و تعمدی . . . برای هر شنونده فرصت فهمی خلق میکند که هیچ قدرت خشونتباری قادر به کنترل یا درک آن نیست" (باتستاین 186). شنوندگان موسیقی محسن نامجو با آن ارتباط برقرار میکنند چون پراکندگی و آشفتگیاش، تبلور آشفتگی ذهن انسان معاصر است. درهم آمیختن گفتمانهای مختلف جامعه در این موسیقی تصادفی نیست، بلکه حساب شده و با آگاهی صورت میگیرد تا شاید از این طریق گفتمان جدیدی خلق شود که باید آن را، نه "آشفتگی گفتمانها"، که "گفتمان آشفتگی" نامید.

 شهریور 1387

 

 

منابع

 

بهادری، امیر. "گزارشی از همایش موسیقی زیرزمینی با نگاهی ویژه به آثار محسن نامجو: آواز بر سر کوه بلند". اعتماد 25 آذر 1386: 11.

ریاحیپور، بابک. "بیابان را سراسر مه گرفته".  نسیم  17 (فروردین 1386): 66-64.

مختاری ، رضا. "اگر قرار است بخندیم به من هم بخند: مصاحبه با محسن نامجو". همشهری جوان 26 اسفند 85: 75-72.

نامجو، محسن. "اشارهای اجمالی بر ریتم یک ملت".  شرق 19و20 تیر 1386.

http://www.mohsennamjoo.at/web_pages/press_pages/shargh_1386_tir_19th.html

 

Barthes, Roland. S/Z. trans. by Richard Miller. New York: Hill and Wang, 1970.

-------. “Textual Analysis: Poe’s ‘Valdemar’”. Modern Criticism and Theory. Ed. David Lodge. 2nd edition. London: Longman, 1999. 151-172.

Botstein, Leon. “Why Music Matters”. The Musical Quarterly 87, 2 (2004): 177-187

Culler, Jonathan. Barthes: A Very Short Introduction. Oxford: Oxford University Press, 2002.

Fathi, Nazila. “Iran’s Dylan on the Lute, With Songs of Sly Protest”. The New York Times Sep. 1, 2007. http://www.mohsennamjoo.at/web_pages/newyorktimes.html

Sage, Stephanie John. “Eliminating the ِDistance: From Barthes’ Écriture-Lecture to Écriture-Vue”. Cultural Semiosis: Tracing the Signifier. Ed. Hugh J. Silverman. New York, London: Routledge, 1998. 105-128.

 

 

   

بازچاپ مطالب دوات ممنوع است؛ به مطالب دوات فقط می‌توانید لینک بدهید.

برگشت